ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

اصالت ایرانی !

ایرانی اصیل کیه ؟

یک ایرانی اصیل کسیه که :

هوای همه رو داشته باشه بدون در نظر گرفتن اینکه اصولاً حق با کیه !

همیشه به خانواده و دوستاش وابسته باشه تا بتونه از وحدت ملی دفاع کنه. استقلال بی اصالتیه !

اهل بحث و جدلهای بیخود و ضایع کردن طرف مقابل باشه چون کوتاه اومدن تو مرام ایرانی نیست !

سنت غیبت و بحثهای خاله زنکی رو بعنوان یک سنت اصیل ایرانی حفظ کنه !

از خوشی های اصیل ایرانی مثل قلیون ، مخدرات و داف بازی حتماً استفاده کنه !

برای تربیت نسلهای بعد از خودش حتماً از تحقیر و توهین (و چاپلوسی) استفاده کنه !

تا میتونه از دین و مذهب بد بگه چون بهرحال اصالت ایران زمین متعلق به قبل از حملة عربهاست !

به تاریخ کاری نداشته باشه چون خود به خود دوباره تکرار میشه ! سیاست هم همینطور !

سنت اصیل و تاریخی تقلید (چشم و همچشمی) رو در همه ارکان زندگی بکار ببنده !

بجای فکر و کتاب و کارای سازنده دنبال دعوا و لات بازی و گنده گوزی و مرامهای خفن ایرانی باشه !

خلاصه از هرگونه پیشرفت در هر زمینه ای جداً خودداری کنه چون ممکنه به اصالتش لطمه جدی بزنه !

به امید سربلندی و بازگشت به اصالت ایران عزیززززززز !

نظرات 9 + ارسال نظر
سارا خانم یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:08 ق.ظ

سلام رفیق
باید بگم که.........یک اتفاقاتی افتاده
کسی امده برایم کامنت گذاشته با اسمهای سرمد .شکیب.....و چند اسم دیگر .......و گفته که شما پیامهاشو سانسور میکنید
البته این به من ربطی ندارد
و اصلا برام مهم نیست
ولی از بحث های بیهوده بیزارم
فکر کردم بین شما و ژانوس سو تفاهم پیش اومده
ولی.............
بگذریم........میخواستم بهتون گفته باشم
--------------------
پادرا جان ...........پست های جدیدم خاطرات والدینمه
میخوام اونها رو بخونی و نظرتو برام بنویسی
----------------------
اصالت رو میشه در خانه ها دید
اصالت گم شده
سعی نکن خودت رو درگیر این افکار کنی
خیلی زود تر از اونچه فکر میکنی گم میشی

سارا خانوم عزیزم من که گم نشده ام . من پیدام ! این متن هم طنزه ها ! یه وقت مدل بدبینی نبینیش !

از اون کامنت ها برای منم میذارن. پاکشون کن. همه که سالم نیستند خانومم.

محسن یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:48 ب.ظ http://after23.blogsky.com/

داف بازی یعنی چی؟ من به عنوان یک ایرانی چون داف بازی نمیکنم متاسفانه نمیتوانم با تو تا آخر این متن موافق باشم. میدونی به نظر من تنها چیزی که مثلن خارج رو با اینجا جدا میکنه قانونه. و الا به قول یکی فیلمهایی سرخپوستی و وایکینگها و اینا از توی خشتک کارگران که بیرون نیامده اند. ریشه هایی که اینها در واقعیت دارند به بسیاری از ریشه های اختلافات ایرانی میگه زکی.

حسام یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:49 ب.ظ http://hessamm.blogsky.com/

آقا سلام، چند تا مطلب:

۱- از این کامنت هایی که سارا خانوم گفتن برای من هم گذاشته شده که به اسم شکیب، سرمدی،... که چون نمی دونستم از کیه پاکشون کردم. من طبق قانون خودم هر کامنتی رو که به مطلبم مرتبط نباشه پاک می کنم.

۲- به شما افتخار داده، لینک وبلاگتان را در وبلاگمان گنجاندیم!!!

۳- با تمام بندهای مشخصات ایرانی اصیل موافقم. البته اگه یه کم فکر کنیم می شه موارد دیگه ای رو هم بهش اضافه کرد. مثل سعی در پایین آوردن دیگران به منظور بالاتر نشون دادن خود!

۴- داف = دختر.

دست شما درد نکنه که مارو مفتخر کردین قربان :)

بله اون هم میشه اضافه کرد . البته چ.ن من معتقدم که دیگران پایین کشیدنی نیستن این بند رو اضافه نکردم.

جدی میگم کوبیدن دیگران فقط کوچیکی خود آدمو نشون میده .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 ب.ظ

دوست عزیز سلام
وبلاگ جالبی داری
خوشحال می شم بهم سر بزنی
منتظرم ....

چشم نجوا جان.

شمارو البته از روی IP Adress تون شناختم !

ژانوس دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:42 ب.ظ http://kheyzaran.blogsky.com

سلام
به علت مشکلات فنی من در هر پست شما فقط میتونم یک نظر بدم برای همین مجبورم چندین موضوع رو یکجا بگم اگه نیازی به ادامه بحث بود پیشنهاد میکنم از صفحه من استفاده کنید هرچند میدونم دوسش ندارین.

وبلاگ برای شما دنیای مجازی و برای من عین واقعیته.
وبلاگ شما ادبی و وبلاگ من منتقدانه و تلخ و تاحدی هجوه. (و هردویمان از وبلاگ خودمان راضی هستیم)
ولی مطالبی که جدیدا در بلاگ شما مطرح میشه ادامه مباحثات ما بر سر یک موضوع قدیمی است و نظراتی که بین شما و محسن در اینجا رد وبدل شده منو دقیقتر کرده، چراکه محسن برای من از پدر خونیم عزیزتره و ارادتی خاص بهش دارم. لفظ شما در پاسخ به ایشون خیلی واضح ناراحتشون کرده و من از این قضیه ناراحتم. مسلما اراجیف یک جوانک ......... نمیتونه یه دوستی قدیدمی رو خدشه دار کنه ولی تداخل حساب ها کار خوبی نیست . من برای تسویه حساب با شما دوست ندارم مرادمو اینطور ناراحت ببینم !

شاید اگر در بلاگ من جلوی اراجیف دیگران سکوت نمیکردید و یکبار براشون توضیح میدادین که این موضوع فقط به ما دو نفر مربوطه موجب سوء تفاهم نمیشد.

من در تمام این مدت شمارو دوستتون داشته ام ولی به سبک مدرن نه عهد چوپانی تاییدات و به به و چه چه . دوستون داشته ام که کامنت هاتونو جواب دادم و شمارو اذیت کردم. من به شما اهانتی نکردم که لایق معذرت خواهی باشه همونطور که ازتون انتظاری ندارم که حرفاتونو در باره من پس بگیرید. اون نظر شماست و این نظر من !

درباره این نوشته تون حق با شماست و ما همگی در دنیایی محکوم به سقوط اخلاقی زندگی میکنیم و هرکس روش خودش رو در مواجهه با اختلالات روانی انتخاب میکنه. درزگیری هم مثل رندی و نظربازی یکی از صفات ارزشمند در فرهنگ ایرانه که امروزه به پستی و سوء تعبیر کشیده شده. اتلاق درزگیری به لطف دوستان بی انصافی است.
نه من نه شما نه هیچکس دیگه نیت بدی در ارائه اندیشه ها و رفتارهای خودش نداشته ایم ، فقط این من و شماییم که اختلافمون رو دامنه دار کردیم.
بنده در کمال اختلاف نظر با شما همچنان قلم زیباتون رو ستایش میکنم و براتون (با نیت خیر) آرزوی موفقیت به سبک خوتون رو دارم . شماهم اگر به وبلاگ من آمدید لطفا به سبک من احترام بگذارید تا ارتباطات انسانی سازنده باشد. مطمئنا نه من به شما شبیه خواهم شد و نه شما به من !

با درود ، سپاس و احترام فراوان

علیک سلام

برای کسی که یکی ازابتدائی ترین معیارهای هستی شناسانه اش"فراسوی نیک وبد" است تشخیص اینکه شما همچنان به طبل سوتفاهم میکوبید کاردشواری نیست وبی تردیداگرچه صدوراحکام قطعی شمادرقالب جملات کوتاه مویداین قضاوت ساده است ولی به هیچ وجه ایرادی متوجه شما نمیکند
این حق طبیعی شماست درفشی در هررنگ واندازه برافرازیداما این حق هم برای دیگران باقی میماندکه ازشمابپرسنددرستی احکام شمادرکدام لابوراتوارثابت شده؟این مهم دردادوستدهای فکری هراهل فکرونظری راوامیداردقبل ازاینکه اظهاری به هرنیت ازاظهارات بشری رامطرح کند دلایلی جهت ادعای خودداشته وبخصوص اگرقصدش آموزانیدن هم باشد.سوال یکی ازپذیرفته ترین ابواب گشایش سخن است.طرفداران آزادی بیان اعتقاددارندخذف سوال همان پاک کردن صورت مسئله است هیچ دردی را دوانمیکند.درسیستم های روانشناسی مدرن دربیان انواع متکثردروغ گفته شده:"دروغ گفتن تنها گفتن آن چیزی نیست که وجودنداردبلکه گاهی راهی برای ساده کردن زندگی است"واضح است که نتایج سترک ازپی سایه خسبی به دست نمی آید.من در پی نبش قبروکینه توزی نبوده ونیستم به همین دلیل برایت نوشتم هزارباراگرخاطرم بشورانی/ازاین طرف که منم بازهم صفائی هست/ البته این یک اظهارشرطیه است.مطمئن باشید که من نه باستایش شما به وجد آمده ونه ازنکوهشهایتان روی ترش کرده ام .بااین وجودامرامرشماست هرطورکه بیشتراحساس خرسندی میکنید به آن راه خواهیم رفت.اما دریغم می آید که ازتمام خطوطی که شمادرجدایش واختلاف خودبامن کشیده اید منهم چیزکی به طنزاضافه نکنم.منشا همه ی سوتفاهمات شما با من نه جدل واقع بینی ومجازی نه نوع وبلاگ نه تسویه حساب نه نظرتو نظرمن بلکه رویاروئی شما بایک نابغه !بایک اعجوبه!است مردی صاحب سبک که میداند برای ورودبه هر عرصه ای چه توانائیهائی لازم است نقد کردن وتلخ نویسی وهجوکردن سازوکارش چیست وبرای واردشدن به عرصه ی مثلا ایران شناسی باید چه جانهائی کنده شود.مردی که قبل ازاینکه بخواهدازشما نمره ی ردی وقبولی بگیردکارنامه ی درخشان دوران یادگیریش راکسانی امضا کرده اند که سالها طول خواهد کشید تا کسی این شانس رابیاوردتا فقط یکی از آنهادرعرصه ی زندگیش حضورپیداکند!درزگیری همان است که آنجا نوشته شده وعکس درزگیر وپایان کاردرزگیران روبروچه آن را بپذیریم چه نپذیریم وچه با نظربازی والطاف دوستانه ی مشمئزکننده که به دلال بازی شباهت کند خلطش کنیم.شمارابه خوانش مجددآن اثرتابناک دعوت میکنم.پسر دیدی چی کردم؟؟؟اماازسوتفاهمات گذشته میپذیرم که اختلاف فاحشی در همین کامنت شماظهورکرده به عمق یک دره ی عمیق که البته از گذشته هم برایم قابل درک وحدس بودوآن مسئله ی پذیرش مرید ی شما ست ومنی که اگرقیمه قیمه شوم گردن به قلاده ی هیچ مرادی نخواهم دادقسمت اعظم نگرش شماوشیوه ی احکام صادرکننده ای که پیشه کرده اید به همین گردن به قلاده دادن مراد بستگی دارد کسی که قلاده ی مریدی به گردن میزندخودش رااز فضای آزادروشن بینی محروم میکندشمارا به خواندن مجدد مردی که نفسش را کشت نوشته ی هدایت دعوت میکنم!
اگرچه اعتقادراسخ دارم که درهمین مریدومرادبازی ادعائی هم شما شئون مریدی رادر کامنت هائی که از آن مرادمیرسیدرعایت نمیکردید.این را از آن جهت میگویم که درعرفان خسروانی ایرانی اسلامی هندی یهودی مسیحی وحتی نوع مکزیکیش سابقه ی دودچراغ خوردنهای متمادی دارم.پسر چکارکنیم درد نابغگی هم مارو کشته!خوب یک مشکل را نمیشودندیدگرفت که تو هم دلت میخواهد نابغه !باشی البته آرزو برجوانان عیب نیست.اگر استعدادش راداشته باشی وخواهش کنی من حاضرن فوت وفندش !رایادت بدهم .ببین امیدوارم ناراحت نشوی ولی علیرغم همه ی احترامی که برای شما قائلم شمارابرای واردشدن به عرصه دوستی خودم با آن مراد صاحب صلاحیت نمیدانم مطمئن باشیدکه اعتبارشما
نزد من آنقدر نیست که درساحت آن دوستی بتواند خدشه ای وارد کند.دغدغه ی من که دوستش هم دارم این است که میخواهم بی لاپوشانی بفهمم.دوستی ها خاطرات وخطرات خودرادارند.گاهی ارزش واعتبار آدمها با چیزهای گرانبهائی که ازدست داده اند.فقط بدست آورده ها لذت بخش نیست گاهی ارزش واعتبار آدمها به بزرگی داغی مربوط میشودکه بر اثر ازدست دادن چیزی بس گرانبهابردل دارند.یادگرفته ام که جسارت پذیرش اینگونه داغها را داشته باشم.خوب دردنیای ارتباطات که آدمها ی بی مایه حرفی برای گفتن بهم ندارن جزاینکه با جملات کوتاه سرهم شیره بمالندشاید اندکی ازآنچه در سینه ی من میجوشد ومیخروشدبرای شما طولانی وخسته کننده باشد.ازاین بابت پوزش میطلبم /این آتش نهفته که در سینه ی
منست/خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت
ازبین همه ی کسانی که به طریقی میشناسیم آن مراد بزرگواروعزیزوفیروزه بانووساراخانوم این حق را دارندکه بین ما بدون درزگیری به قضاوت بنشینند نشستنی.
با احترام متقابل


با تشکر از دوست خوب، ژانوس
خوشحالم که اینهمه وقت خوبتون رو برای من صرف کردین و میخواشتم چند نکته رو عرض کنم خدمتتون:
از اونجاییکه لابراتوار اندیشه های من برای شما محقر و مسخره است به من حق بدین که من هم به دست آورد های علمی و انسانی شما با دیده شک بنگرم. اون چیزی که من در وبلاگ بدنبالش هستم تبادل اندیشه ها و تجربه های شخصی است نه نقل قول و ارجاعات علمی هرچند گاهی حاجت به آنها هم می افتد.
مثلا اگر شما میگویید زن موجودی است که تمامیت وجود معشوق را میخواهد من تا از تجربه شخصی تان و یا نوشته های مکتوب مطمئن نباشم حرفتان را نمیپذیرم چون شعار و حرف بی عمل در فرهنگ ما زیاد بوده. اگر هم در این فضا مایل به ارائه این قبیل تجربه ها نیستین بفرمایید تا دیگر بحث را ادامه ندهیم چراکه به رخ کشیدن دانسته ها بجز ایجاد حس بیزاری دردی رو دوا نمیکنه.

در مورد مرید و مرادی هم منظور فقط رابطه با کلاس و شیک شمس و مولانا نیست . سادگی و بی ادعایی بسیاری از افراد این الگو را در من زنده میکند و بند در دلم ایجاد میکنه نه قلاده بر گردن ! اگر فکر من نود درصد هم متعلق به دیگران باشه درصد تعلق دلم به دیگران از اونهم بیشتره. من با اینکه با خیلی از تفکرات محسن میونه ندارم و هنوز خوشم نمیاد ولی محسن رو دوست دارم و بجای ترحم کردن و تحمل کردن و احترامات رسمی، وجودش رو فروتنانه دوست دارم. در جواب بلاگ شما ناراحت بود و این اولین باری بود که ناراحت دیدمش و خیلی ناراحت شدم.

من در متن بحثهای های شما با خودم یک احساس نگاه عاقل اندر سفیه دارم که اگر بنا بر ادامه روابط و دانستن رازهای دل یکدیگر باشه پیشنهاد میکنم که در برطرف کردن این مورد حساسیت بالایی ابراز کنید چراکه من با دست آورد های فرهنگی "احترام به بزرگترها" و "پذیرفتن حرف دیگران" هنوز کنار نیومده ام.
مثلا یکی از حساسیت های من به همین عبارت "بدون لاپوشانی فهمیدن" و "اسم عجیب" شماست. نمیدانم این پرده برداری از حقیقت چرا در میان ما رواج پیدا نمیکنه ! به نظر من کسی که اسم شخصی اش رو هم عوض میکنه هرگز درهای حقیقت به روش باز نمیشه. خوش بحال آنها که آزادانه مردند و به زندگی زیر نقاب تن ندادند.
البته من که جوانم هنوز از حماقتهای بسیاری میترسم و این نوشته هارو میزارم اینجا چه برسه به شما که تجربه ترستون بیشتر از منه.
داغهایی هم که ازش صحبت کردید به حماقت خودمان برمیگردد. من اگه داغی بر دلم باشد که شما نداشته باشید نشون دهنده اینه که احمق تر از شما بوده ام و امروز به زیرکی شما شده ام. ولی درنهایت فکر نمیکنم چیزی رو از دست بدهیم ! اساسا اگر شیوه آموزش درست باشه چه نیازی به تجربه تجربیات گذشتگان داریم ؟ مگر همه حتما باید داغ خورده باشند تا ارزشمند بشند ؟ یعنی واقعا نمیشه با مشاهده و مطالعه و تفکر صحیح پی به امور زندگی برد ؟

به هرحال مرسی از اینکه وقت گذاشتید و بحثهای ناتمام رو پیش بردید.

نجوا سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:48 ق.ظ http://darkhasti4u.blogfa.com

[گل][گل][قلب]
سلام پادرای عزیز

[گل][گل][گل]

من شما رو لینک کردم

[گل][گل][گل]

آپم و منتظر...........

[گل][گل][قلب] [بدرود]

صدای معلم چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:52 ب.ظ http://sedaiemoallem3.blogfa.com

سلام
اگه سرزنشم نمی کنی و بهم نمی خندیدی لطفاْ بهم بگو داف بازی یعنی چی؟

خواهش میکنم این چه حرفیه ؟

داف بازی یعنی دختر بازی به سبک تهرانی معاصر.
داف اصطلاحیه که برای دخترهای بیش از حد آرایش کرده بکار میره .
معمولا پسرهای ژیگول یا پر ادعا از این تیپ دخترها خوششون میاد.

مرتضی چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:23 ب.ظ http://avazekhan.blogfa.com

سلام. خیلی خوبه دارین تو این زمینه کار میکنید. یه سری به من بزن..

حامد چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:29 ب.ظ

خیلی جالبه من به عنوام یک ایرانی واقعا از اصالت ایرانیتون متعجب شدم اینقدر از اصالت و فرهنگ صحبت میکنید بعد میزنید زیر حرفهاتون و بحث و جدل راه میندازید به جون همدیگه میوفتید ؟ حداقل جای دیگه نزاع میکردید تا بگن از خودش نوشته .

سلام دوست من
اتفاقا جای دیگه هم نزاع کردیم و به نتیجه هم رسیدیم چون اون منازعات در سال ۸۶ بوده

چیزی که من متوجه نشدم این بود که کی بگه مال خودش بوده یا نه ؟!
مگه قضاوت کسی اهمیتی داره ؟‌ اینجا نظر میدیم نه حکم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد