ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

مادری به نام وطن !

کشور هرکسی براش مثل "مادر" میمونه ،

ازش محبت میبینه، کلی خاطره باهاش داره، براش زحمت میکشه تا شادش کنه و در عوض سرزمینش هم بهش شادی و پیشرفت و خواهرها و برادرهای خوب میده.

ولی افسوس که به مادر مشترک همة ماها شدیداً تجاوز شده !

و اکثر تجاوزاتش از طرف بچه های خودش بوده !

یه شب جوون درس خون، یه شب پیر بی سواد

یه شب بازاری پولدار، یه شب هنرمند فقیر

یه شب لات میدون، یه شب پلیس محله

یه شب امّل مذهبی، یه شب روشنفکر لامذهب

یه شب شهردار، یه شب نماینده مجلس

یه شب دکتر، یه شب مهندس

... خلاصه همه دست پرورده هاش ترتیبشو دادن !

ولی من همچنان به خودم افتخار میکنم که با تمام فاحشه گری هایی که مادرم از خودش نشون داده هنوزم میتونم فکر کنم و درد بکشم و دنبال یه راهی برای شاد کردنش بگردم. چون اونکه خوب نمیشه لا اقل خودم احساس رضایت بکنم.

هرچند خواهر برادرهام اصلاً مثل من فکر نمیکنن، بخصوص اونایی که تازه بلوغ شدن بدشون نمیاد حالا یه سیخی هم به مادره بزنن !

نظرات 15 + ارسال نظر
صدای معلم پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:32 ق.ظ http://sedaiemoallem3.blogfa.com

سلام پادرا جان!
نظرات جالبی داری و قابل تامل
جواب سوالتون(وقتی انگیزه دانستن و انتقال دانش در میان افراد از بین میره کلاس بلاگ نویسی چه جوری مخاطب فراهم کنه ؟) از نظر من اینه که از طریق علاقه ی مخاطب و نیاز و شرایط جدید زمانه می تونیم حتی انگیزه ی دانستن و انتقال دانش رو مهیا کنیم. علم همه جورش خوبه چه قرآنی و معارف دینی باشه که به نظر شما طرفداران زیادی داره و چه علوم دیگه.
انتقال دانش به نسل به قول شما ناشناخته(که من بیشتر مایلم صفت پیچیده بهشون بدم تا ناشناخته) بی ارتباط با مسائل سیاسی نیست و دانش آموزان هم به این نکته واقفند البته درگیری سیاسی و سیاسی شدن رو در حدی که به اصل وظیفه ی ما لطمه بزنه قبول ندارم.
خوب دوست من! حالا بازم می خوای منو بپیچونی و بازم سوال قبلی منو جواب نمی دی؟

اختیار دارید قربان . من سوال قبلی شمارو یادم نمیاد. با نظراتتون کاملا موافقم و خوشحال از حضور خوبتان.

جدا اهل پیچوندن نیستم .... لطفا سوالتان را تکرار کنید.

ژانوس پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:32 ب.ظ http://kheyzaran.blogsky.com

پادرای عزیزاز جان عزیزترم
تورا بزرگوارتر از آن میدانم که مرابه خاطربدقلقی هایم نبخشی
میدانی دوستی که نشود گهگاهی بااودعوا ئی هم کرد مفت گران است من فراموش نخواهم کرد که تو بابزرگواری دراین مدت مرا تحمل کردی در قلب وروح من ذره ای از مهری که به حق شایسته تو بوده چیزی کم نشده است از قبل فرارسیدن پائیز هزاررنگ را به تو تبزیک میگویم وبرایت آرزوی سعادت وسلامت دارم

با تشکر از مهر شما من هم برایتان آرزوی موفقیت دارم . هرچند سوالات بسیاری بین ما ناگفته ماند ولی شاید در فرصتی بهتر بتوانیم از وجود یکدیگر لذت ببریم.

صدرا جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:35 ب.ظ http://hooshidar.blogfa.com

سلام
ایران اسمش منو شاد میکنه دوست دارم که منم باهات هم مسیر بشم
شاد و پاینده باشی

قربونت برم عزیزم که آدم اگه همسفری مثل تو داشته باشه دیگه غمی نداره :)

محسن م ب جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:48 ب.ظ http://filmamoon.blogsky.com/

به نظر من لفظ فاحشه برای کسی که مورد تجاوز قرار میگیرد مناسب نیست. فاحشه یعنی کسی که خودش هم تمایل دارد که مورد تجاوز قرار بگیرد. من موردی را در مورد مام وطن سراغ ندارم که به اختیار خودش مورد تجاوز قرار گرفته باشد.

ولی مام وطن من یکی فاحشه است چون خودشم دوست داره !!

محسن م ب شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:29 ق.ظ http://after23.blogsky.com/

آخه اون رو دیگه بهش تجاوز نمیگیم.

راستش درست میگی ولی به نظرم اولش تجاوز بود و بعدا که از دویست سیصد بار بیشتر شد خوب هرکی دیگه هم بود خوشش میومد دیگه ! شد همونی که نباید میشد

کرم از خود درخته محسن جونم . نمیشه این گناه رو از خودمون دور کنیم ..... منصفانه نیست هممون آدمهای خوب باشیم وطنمون اینقدر بد باشه ...

البته اگه نظر دیگه ای هم داری بگو ها من فقط تشبیه خودمو ارائه دادم.

صدای معلم شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:19 ب.ظ http://sedaiemoallem3.blogfa.com

سلام
ممنون از لطف شما
حضرت علی (ع) می فرماید: «هر کس به من یک کلمه بیاموزد مرا غلام خویش ساخته است.» شما که یک اصطلاح جدید رو به من آموختید جای خود دارد.
دوست من! کامنت گذاشتن انگیزه و حوصله و وقت و هزینه داره که لابد خوانندگان محترم یک از اونارو ندارن. منظورم اینه که از نظر من حداقل یکی از این موارد پیش گفته برای کامنت لازمه.
بازم متشکرم
به امید دیدار شما در وبلاگ

محسن م ب دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ق.ظ http://filmamoon.blogsky.com/

نه......چطور دلت میاد. ما همه فرزندان ایرانیم هشیار و خندانیم. از ما گویند سخن فراواان چون نمیدونم چییاییم. آزاد باش ای ایران آباد باش ای ایران از ما فرزندان خود دلشاد باش ای ایران.
ببینم شمام این شعرو توی مدرسه خوندین؟

نه دیگه نکته همین جاست که به ما از این شعر ها یاد ندادن ! یعنی میشه گفت به ما خیلی چیزا یاد ندادن ...... هههه

ولی مرسی خیلی قشنگ بود ...... کلی کوچولو شدم

دادی دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:41 ق.ظ http://nooredaroon.blogfa.com

سلام عزیز

علیک سلام . حال شما خوبه ؟

سارا خانم دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:27 ق.ظ

سلام رفیق
راستش پست تو تنمو لرزوند
پادرا ...........تو ............
چی بگم
....................................
دلت میخواد کاری کنی
ولی داری کلی نگری میکنی
شاید بهتره یکم هدفمند تر برای نجات ارزشها عمل کنی
نوشتن بعضی مطالب خوبه
ولی راه هم نشون بده..عملی
....................................
خوش باشی

آخه سارا جان راه نشون دادن باید برای مخاطب خاصی باشه . توی این فضای بلاگ که مثل یتیم خونه میمونه و باید نطرهای دیگران رو درباره بلاگت گدایی کنی چه راه حلی میشه ارائه داد؟

از طرفی من این نوشته هارو مدتها پیش نوشتم و دست آورد بحث ها و مشاهداتم با دوستانم بوده. در اون موقع ما هم سوالات خوب و هم جوابهای جالب بدست آوردیم که مسیر نگاهمون باز شد.

من خیلی دوست دارم بحث حسابی کنیم سر همه این موضوعات و چه بهتر که در فضای پر از سوء تفاهم وب نباشه ..... خیابون . کوچه . رستوران و خیلی جاهای دیگه برای این حرفها مناسب تره. ولی خوب اون هم که خودت بهتر میدونی یا کسی وقتشو نداره یا حوصله آدم جدید ندارن یا اینکه فکر میکنن خبریه و ممکنه از راه به در شند!

چه میدونم والا مشکلات یکی دوتا نیست .......

نجوا سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:11 ب.ظ http://darkhasti4u.blogfa.com

سلام دوست عزیز
آپم و منتظر............

نجوا جمعه 6 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:30 ب.ظ http://darkhasti4u.blogfa.com

سلام دوست عزیز
پادرای مهربان......

در پاسخ به انتقاد سازنده شما باید بگم که:
¤ من یا شما!!! فیلسوف نیستیم که بتوانیم از دیدگاه خودمان یا به نفع خودمان در زندگی یا مسائلی که فیلسوفان بزرگ می خواسته اند بیان کنند دست درازی کنیم و یا نظر شخصی خودمان را درباره فیلسوف های جهان بیان کنیم یا هر چه خودمان دلمان می خواهد به بقیه تحمیل کنیم ؛در نتیجه به ذکر نکاتی که در کتاب ها و مراجع معتبر موجود است و برای همه قابل قبول می باشد ٬بسنده می کنیم ٬که من فکر نمی کنم به این کار کپی برداری بگویند ؟!! ¤

از آنجایی که مطمئناْ می دانید وبلاگ من صرفاْ درباره ادبیات و شعر است ٬ ( نه انتقاد از مشکلات اجتماعی و بیان آنها به زبان طنز !!!!! ) دوستانی که به اشعار شاعرانی مثل مولانا یا شاملو و (یا شاعران دیگر که هنوز مجال نیافته ام یادی از آنها بکنم) علاقه دارند و آن ها را می خوانند و در مورد حسن انتخاب بعضی از اشعار ٬ از آنها تعریف می کنند ٬ (که قاعدتاْ فقط به منظور به به !!!و چه چه !!!کردن عده ای نوشته نشده اند) ‍‍؛ قصد من از آوردن زندگی نامه این فیلسوفان بزرگ این است که دوستان من در کنار این اشعار ٬ در مورد زندگی چند تن از فیلسوفان بزرگ جهان (که هم اکنون نیز بسیاری از نظریات آنها مورد استفاده ماست) اطلاعاتی هر چند ناچیز به دست آورند.

در نهایت٬آوردن زندگی فیلسوفان بزرگ در کنار اشعار شاعران بزرگ و مقایسه شعر والا با فلسفه والا خودش به بار آمدن یک فکر و اندیشه !!! به حساب می آید.

به نظر شما اینطور نیست؟!!!

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
در این دنیا که مردانشان
ز نامردی!!!
عصا از کور می دزدند
من خوش باور ساده
محبت آرزو کردم.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

از اینکه منو قابل نقد دونستی ممنون دوست خوبم.




نجوا جان مرسی از اینهمه وقت که برای نوشتن کامنت گذاشتی.

راستش به قول شما من دنبال نظرات شخصی و مایه های جدید ادبی بیشتر میگردم تا اطلاعات عمومی ولی همینکه شما هم مثل من در آرزوی محبت هستی نقطه اشتراک جالبیست که هرکسی جرات نمیکنه بگه و پایش هم وایسه ...

چرا شما خودتو از افلاطون کمتر میدونی دوست من ؟ مگه اینا کی بودند؟ یه سری آدم که فکر کردند همین .... اگه فکر میکنی افلاطون و ارسطو و بقیه فلاسفه و حتی شعرایی مثل مولانا یا شاملو بزرگند بخاطر اینه که بقیه کوچیکند !

اگه شما هم بزرگ بشی (به هر منظور و تعبیری) هیچ دست کمی از این دوستان نداری و حتی بهتر هم خواهی شد چراکه اونا از حال تو خبر ندارند ولی تو اگه دقت کنی راحت خبردار میشی

به هرحال حق داری به این آدمها مثل خدایان نگاه کنی چون تو خون ماست که هرکسی آدم بزرگی بود قابل پرستش و ستایشه !

خلاصه اگه خودتو تحویل نگیری بازهم باید با ناله و التماس از حماقت مردم دم بزنی بدون اینکه متوجه باشی اولین کسی که از بزرگوار شدن پزهیر کرد خودت بودی.

این جواب من فقط اظهار نظر بود وگرنه من در صدد نصیحت و تحمیل عقاید خودم نیستم :)

دوستت دارم و بازهم تشکر از حضورت

سارا خانم جمعه 6 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:43 ب.ظ http://biriaaa.blogsky.com

رفیق
عزیز
فدات
گدائی چرا
اگر بری و دیگرانو با دقت بخونی
اونا هم میان و تو رو با دقت میخونن
تو این بحث ها باید کسانی نظر بدن که میفهمن
نه چند نفر تازه از اب درومده
................
رفیق
کارت جالبه
فکرت تازس
مواظب باش
دلسرد نشی
-----------
خوش باشی

مرسی سارا خانوم گلم
همینکه اینو نوشتی انقدر انرژی و دلگرمی بهم داد که نگو

هرچند من خودم هم یه وقت ها یه جوری مینویسم که اوضاع متعادل ذهن هارو نامتعادل کنم (و خودم اینو میدونم) و یه جورایی به تعادل جدید برسم

برای همین انتظار فهمیدن مطالبم از طرف دیگران خیلی نابجا و انتظار نوشتن کامنت خیلی خیلی نابجاست !

ولی وقتی یه آدم فهیم مثل خودت میاد فقط همینو مینویسه که «فهمیدم» من از خوشحالی منفجر میشم چون هم فهمیدی هم جرات کردی اینو بگی !

من مخلصتم

تو هم مواظب خودت باش و یه عالمه آرزوی خوب دیگه

سارا خانم شنبه 7 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:38 ق.ظ http://biriaaa.blogsky.com

رفیق
یک جورائی راکد شدم
اول زندگیم
دارم مرداب میشم
نگاه میکنم میبینم چقدر اشتباه اومدم
خیلی دلتنگمممممممم
خیلی

اشتباه نیومدی خانوم گله ! فقط میانبرهارو بلد نبودی احساس میکنی گم شدی ولی نترس من هستم :)

محبت رو نمیشه معامله کرد فقط باید بخشیدش

سارا خانم چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:35 ب.ظ

سلام رفیق
چرا به روز نمیکنی

پروانه.ا شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:27 ق.ظ http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

مانند دیدگاه شما در وبلاگ های دیگر هم خوانده ام. یا به عبارتی دیگر برایم تازگی نداشت.
این دید انتقادی را می پسندم.
در یکی از این وبلاگها پیامی نوشتم که آن را هم در اینجا می نویسم:
اگر فردوسی الان بود باز هم می نوشت:
چو ایران نباشد تن من مباد

شاید ... البته برداشت همگی ما از ایران فرق میکنه
شاید ما هم داریم به نوعی همون حرف فردوسی رو بازخوانی میکنیم ... حالا یکی در قالب طنز یکی در قالب شعر و غیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد