ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

گریز از تکرار

وقتی بدنیا میای به همه چیز عشق میورزی ، از سینه مادرت گرفته تا توپ فوتبال و شخصیتهای کارتون و همبازی های بچگی ات. حتی به رقابت و بازی و درس به چشم خوش اومدن نگاه میکنی تا زمانیکه ...

آروم آروم احساس میکنی همه چیز داره تکراری میشه و میفهمی روزمرگی داره همه عرصه های کنجکاوی ات رو مسدود میکنه . همه پدیده ها قابل پیش بینی میشند و دیگه به چیزی عاشقانه نگاه نمیکنی . کاری نیست که نکرده باشی و سوال مهمی نیست که جوابشو ندونی.  

 

این مرگ روحی زمانی تشدید میشه که میبینی دیگران هم خودشونو سرگرم میکنند تا عمر بدون عشقشون زودتر تموم بشه و پشت خنده های بیهوده شون غمگینی فرار از این سردرگمی و تنهایی رو میبینی. دود، الکل، پارتی، سکس، ازدواج، خدا، مذهب، خودتو گول نزن هیچکدوم از تکرار رهایت نمیکنند. فقط دوچیز درونت باقی مونده : بیزاری از زندگی و انکار مغرورانه این بیزاری

  

تنها چیزی که نمیدونی اینه که این جهنم زنده جزای از دست دادن نگاه عاشقانه ات به هستی است و الگوبرداری از نسخه های دیگرانی که ادای خوشبختی شونو تمرین میکنی. عزیزم تا وقتی راه سعادت رو از دیگران یاد میگیری محکوم به موندون در این جهنمی