چقدر حیف !
که دختر ها دیگه دختر نیستند ! که زنها دیگه زن نیستند ! بلکه مرد هایی اند با عشوه و خوشگلی خاص !
انقدر دلشونو شکستند که دیگه کسی رو دوست ندارند. از محبت می ترسند.
فکر می کنند عشق یعنی مالکیت، یعنی اسارت، یعنی توسری خوردن !
فکر می کنند عشق یعنی شکست !
زنهایی که باید تولید کنندة عشق می شدند ، الان شدند مصرف کننده های عشق ! حتی حاضرند خرجت کنند تا دوسشون داشته باشی، مثل مرد ها !
بجای اینکه خودشون تکیه گاه احساسات باشند، همشیه دنبال تکیه گاهند !
بجای اینکه یه عالمه دوست های خوب داشته باشند، تعداد دوست های خوبشون چهار پنج تا بیشتر نیست !
حیف از اونهمه عشق که طبیعت بهشون داد تا بدند به بقیه ولی خودشون محتاج عشق شدند ! حیف از اونهمه زیبایی که نتونستند مرد ها رو باهاش رام کنند و جاشو با صفتهای مردونه عوض کردند !
ای کاش دوباره زنی رو ببینم که بی توقع دیگران رو دوست داره.
ای کاش دختری رو ببینم که حاضره از عشق دفاع کنه و شکست نخوره.
ای کاش زن زیبایی رو ببینم که مرد ها رو مرد می کنه.
دختر مهربونی که یه عالمه دوست داره ولی باز هم باهات دوست میشه.
ای کاش ... |