قهرمانان شاهنامه

شاهنامه فردوسی به سه دوره اصلی بخش میشه که عبارتند از دوره پیشدادی، کیانی و تاریخی (پارتی و پارسی). قهرمانان اساطیری ایران مانند فریدون و رستم و سهراب و اسفندیار و ... در دو بخش نخست کتاب قرار دارند که قهرمانان هر دوره ویژگی های مشترک دارند.  

 

در دوره پیشدادی قهرمانان اصلی همگی کشور رو از یک وضع نابسامان نجات میدهند و مردم رو از دست یک فرمانروای ستمگر رها میکنند. تهمورس برابر دیوها می ایستد، جمشید برابر اهریمن ، فریدون برابر ضحاک، منوچهر برابر سلم و تور، گرشاسپ برابر اژدها و (در دوره کیانی) کیخسرو برابر افراسیاب.  

 

ولی در دوره کیانی که همان دوره پهلوانان است شاهد نوع دیگری از قهرمان هستیم : قهرمانها همه جوان هستند و غم زده! آنها توسط شاهان و سالخوردگان (افراد باتجربه) گول میخورند و قربانی بلند پروازی خود میشوند. این قهرمانان مظلوم عبارتند از: سهراب که توسط افراسیاب به جنگ فریفته میشود، سیاوش توسط کیکاووس و سودابه، اسفندیار توسط گشتاسپ. و این قهرمانان غم زده اغلب با خانواده خود مشکل دارند و از طرف پدران خود طرد شده اند مانند زال فرزند سام، گشتاسپ فرزند لهراسپ، سیاوش فرزند کیکاووس، داراب فرزند همای.

 

از بررسی همین دو نوع قهرمان میتوان فهمید که رسالت ایرانیان در تاریخشان چیست و هویت خود را چگونه تعریف کرده اند. قهرمان ایرانی یعنی انسان درستی که با ظلم و ستم مبارزه میکند و زندگی دیگران را زیبا میکند ولی در نهایت قدرتمندان و حامیان اصلی اش او را میفریبند و همه ارزشهای والا و زیبایی هایش را به نفع خود غارت میکنند.   

 

این مظلومیت ، هویت قهرمان ایرانی در همه اعصار است