مادری به نام وطن !

کشور هرکسی براش مثل "مادر" میمونه ،

ازش محبت میبینه، کلی خاطره باهاش داره، براش زحمت میکشه تا شادش کنه و در عوض سرزمینش هم بهش شادی و پیشرفت و خواهرها و برادرهای خوب میده.

ولی افسوس که به مادر مشترک همة ماها شدیداً تجاوز شده !

و اکثر تجاوزاتش از طرف بچه های خودش بوده !

یه شب جوون درس خون، یه شب پیر بی سواد

یه شب بازاری پولدار، یه شب هنرمند فقیر

یه شب لات میدون، یه شب پلیس محله

یه شب امّل مذهبی، یه شب روشنفکر لامذهب

یه شب شهردار، یه شب نماینده مجلس

یه شب دکتر، یه شب مهندس

... خلاصه همه دست پرورده هاش ترتیبشو دادن !

ولی من همچنان به خودم افتخار میکنم که با تمام فاحشه گری هایی که مادرم از خودش نشون داده هنوزم میتونم فکر کنم و درد بکشم و دنبال یه راهی برای شاد کردنش بگردم. چون اونکه خوب نمیشه لا اقل خودم احساس رضایت بکنم.

هرچند خواهر برادرهام اصلاً مثل من فکر نمیکنن، بخصوص اونایی که تازه بلوغ شدن بدشون نمیاد حالا یه سیخی هم به مادره بزنن !