دختری کرد سوال از مادر... که چه طعم دارد شوهر... اندکی کرد تامل مادر... تا چه گوید در جواب دختر... گر بگوید مزه اش شیرین است... همچو شمشاد گل نسرین است... یا بلا فاصله شوهر خواهد... یا غم بی شوهری روانش کاهد... ور بگویم مزه اش تلخ است... تا ابد میکشد از شوهر دست... لاجرم گفت: به او ای زیبا... ترش باشد مزه ی شوهر ها... دخترک در تب و تاب افتاد ... گفت : وای مادر دهنم آب افتاد .
نه پادرا جان. من یکی خیلی ندارم. به من کم داده اند.
سارا خانم
یکشنبه 14 مردادماه سال 1386 ساعت 11:39 ب.ظ
اوم.............. یکی از دوستام همش غر میزنه که روزی که خدا داشته عقل تقسیم میکرده اون دیر رسیده بگذریم--------------- اگر بخوای در موردش بحث کنی پیر میشی ---------------------
سلام. من نمی دونستم شما وبلاگ دارین. هر وقت تعداد پست هاتون به ۵ تا رسید این افتخار رو پیدا می کنید که من در وبلاگ وزین پلان های روزانه لینکتون کنم! موفق باشید.
حالا فهمیدم اون بحث لینکها را . از من به تو نصیحت پادرا با این حسام کل کل نکن که میزنه تمام لینکها و وبلاگ و آی پی و پراکسیتو یکی میکنه ها. اون وخته که من باید پادرمیانی کنم و اینایی که ازش حرف زدم رو با ریش سفیدی ازش پس بگیرم. تو که میگفتی عقل خوبی نصیبت شده. فعلن علی الحساب لینکاتو زودتر بکن ۵ تا. آره پسرم. چرا معطلی؟ همین جوری داری بر و بر کامنت منو نگاه میکنی؟
هه هه باشه ! از دست تو مردم از خنده با این کامنت هات ! بذا یه خورده کل کل کنم بعدش که باهاش دوست شدم کلی خاطره است و می چسبه :)
سارا خانم
پنجشنبه 18 مردادماه سال 1386 ساعت 01:30 ق.ظ
ببین عزیز من هر وقت میام عکست میخوره به چشمام من اون موهای زنانه رو میذارم کنار ............ بگو که تو هم دست دوست دخترتو میبوسی و اونم خودشو پرت میکنه تو بغلت چون خدا به هر دوی شما چیزی به نام جوانی عطا کرده پس با همه وجود فشارش بده و بگو .................شکر
به جوونی ربطی نداره من پیرم بشم فشارش میدم :))))
غریبه تک
پنجشنبه 18 مردادماه سال 1386 ساعت 06:56 ب.ظ
سلام جمله زیبایی بود. موفق باشی
سارا خانم
جمعه 19 مردادماه سال 1386 ساعت 01:35 ب.ظ
سلام دوست عزیز
ممنون که از وبلاگ من دیدن کردی
اومدم که بگم به هرحال هر کس درباره زندگی و عشق یه نظری داره حالا شاید نظر من با شما ۱۸۰ درجه متفاوت باشه
سلام ستیزه گر
امید وارم که هر روز بهتر از دیروز باشی.
راست میگی..!
ولی میشه ها..! فکر کن توی لجن زار زندگی میکردی...! البته دور از جون شما..!
تو لجنزاری که من زندگی کردم شاملو و فروغ و سهراب و مولانا و حافظ بودند برای همین تصورم از لجن با شما خیلی فری داره !
تا حالا بهش فکر نکرده بودم . فکر کنم مهنم به همین دلیل خیلی از خودم متشکرم !!!
طعم شوهر
دختری کرد سوال از مادر...
که چه طعم دارد شوهر...
اندکی کرد تامل مادر...
تا چه گوید در جواب دختر...
گر بگوید مزه اش شیرین است...
همچو شمشاد گل نسرین است...
یا بلا فاصله شوهر خواهد...
یا غم بی شوهری روانش کاهد...
ور بگویم مزه اش تلخ است...
تا ابد میکشد از شوهر دست...
لاجرم گفت: به او ای زیبا...
ترش باشد مزه ی شوهر ها...
دخترک در تب و تاب افتاد ...
گفت : وای مادر دهنم آب افتاد .
نه پادرا جان. من یکی خیلی ندارم. به من کم داده اند.
اوم.............. یکی از دوستام همش غر میزنه که روزی که خدا داشته عقل تقسیم میکرده اون دیر رسیده
بگذریم---------------
اگر بخوای در موردش بحث کنی پیر میشی
---------------------
متن پیشینت بهمراه بقیه متن هات مثه این متن تحت تاثیر قرارم داد مرسی از این همه صداقت!
دوست عزیزم درود
با عنوان ستیزه گر مهربان لینک شدید !
مرسی داشتم نا امید می شدم که کسی اصلا به وبلاگ من سری میزنه کسی حرف ها مو می خونه ...
سلام. من نمی دونستم شما وبلاگ دارین. هر وقت تعداد پست هاتون به ۵ تا رسید این افتخار رو پیدا می کنید که من در وبلاگ وزین پلان های روزانه لینکتون کنم!
موفق باشید.
......... چی میشه گفت؟
این دکارت واقعا موجود عجیبی بوده و هست
حالا فهمیدم اون بحث لینکها را . از من به تو نصیحت پادرا با این حسام کل کل نکن که میزنه تمام لینکها و وبلاگ و آی پی و پراکسیتو یکی میکنه ها. اون وخته که من باید پادرمیانی کنم و اینایی که ازش حرف زدم رو با ریش سفیدی ازش پس بگیرم. تو که میگفتی عقل خوبی نصیبت شده. فعلن علی الحساب لینکاتو زودتر بکن ۵ تا. آره پسرم. چرا معطلی؟ همین جوری داری بر و بر کامنت منو نگاه میکنی؟
هه هه باشه ! از دست تو مردم از خنده با این کامنت هات ! بذا یه خورده کل کل کنم بعدش که باهاش دوست شدم کلی خاطره است و می چسبه :)
تازه از هرکی هم بپرسی بازم میخوای میگه نه ...
من خیلی خوشحالم که همیشه با منی.
از اینکه با ما همسفرید خوشحالیم.
ببین عزیز من هر وقت میام عکست میخوره به چشمام
من اون موهای زنانه رو میذارم کنار ............
بگو که تو هم دست دوست دخترتو میبوسی
و اونم خودشو پرت میکنه تو بغلت
چون خدا به هر دوی شما چیزی به نام جوانی عطا کرده
پس با همه وجود فشارش بده
و بگو .................شکر
به جوونی ربطی نداره من پیرم بشم فشارش میدم :))))
سلام
جمله زیبایی بود. موفق باشی
بابا ای ول ...... به اینهمه انرژی ........
امروز آلرتی از قزاق برام اومد که روز تولد تو را نوید نداده بود. من یادم نبود که تو هم مانند بسیاری از بزرگان مردادی هستی.
تولدت مبارک
قربان شما و الرتاتون برم من. بله قربان بالاخره مرداده و زادروز تواد خدایان ! چه میشه کرد ؟
سلام ممنون از لطف بیشمار شما وجود و دوستی شما مایه افتخار ماست
این چه شعار خوبیه برای همه دوستی ها ! حواست باشه پای عمل جا نزنی ها ! وگرنه دیگه نه من نه تو !
بدبختی که من می کشم از کم عقلی اطرافیانمه.اگه خدا یه کم از عقل من برمی داشت و به عقل اونا اضافه می کرد اون وقت می شد گفت عادلانه تقسیم شده.
انصافا عادلترین آدمی بودی که تا حالا دیدم. آفرین خیلی خوشم اومد