ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

میراث ناگوار

زندگی زیباست و آدمهای اطراف ما بی نهایت دوست داشتنی اند ... اگر اونهارو خوب نمیبینیم از نادونی و خیرگی خودمونه   

راه نشون دادن مهربونی خیلی مهمتر از خود مهربونیه چون نمیشه یکیو اذیت کرد یا بهش تجاوز کرد و گفت خواستم دوست داشتنم رو نشونت بدم اونهم درست زمانی که طرف خودش داره میگه از چه نوع محبتی لذت میبره    

 

فکر میکنیم اگه این شناخت رو داشته باشیم که هرکسی از چه نوع محبتی خوشش میاد میتونیم بفهمیم که دوست داشتنش واقعا در توانمون هست یا فقط ادای مهربونیه   

 

خودخواهی و حسادت در ما ارثیه ... از زمان هابیل و قابیل شروع شده و تا پدر مادرهامون ادامه پیدا کرده ... برای همینه که گذشتگانمون بیشتر درد کشیده اند و با رنج زندگی کرده اند تا اینکه از زندگی خوب لذت ببرند چرا که اگر میدونستند دوست داشتن با خودخواهی فرق داره دیگه رنجی براشون وجود نمیداشت که کار به درمان و پشیمانی و توبه و بخشش و قهر و آشتی برسه    

 

در دنیای امروز تنهایی و افسردگی متعلق به انسانهای کودن و ناتوانه و من  از خداوند سپاسگذارم که من و دوستانم رو انسانهایی خردمند و توانمند آفرید هرچند راه وصول به این بهشت گذر از جهنم بود

نظرات 6 + ارسال نظر
ونوس پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:38 ب.ظ http://razegolesorkh2010@blogsky.com

از توضیحی که تو وبلاگتون داده بودید خیلی خوشم اومد امیدوارم همشه سبز و آسمونی باشید.

باقری یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:09 ق.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

سلام دوست عزیزاونی که ازظاهرقضیه من به دست آوردم اینه که شما بیشترمذاق عشقی دارین ونهایت هرچیزی رادرعشق ومحبت میبینین البته به نظرمن اگه اینطوری باشه ومن درست حدس زده باشم خیلی خوبه.اما میشه ازشمادرخواستی داشته باشم واون اینکه شما تعریفتونوازعشق وعاشقی ومعشوق برایم بگین.؟چون اینها بیشترازهمه چیزامروزه تقلبیش دراومده وهرکس ازاینهااستفاده میکنه .ارادت

عشق و عاشق و معشوق تعریف درست و ثابتی نداره که بقیه تعاریف رو باهاش بسنجیم و به انواعی که از درکشون عاجزیم حکم تقلبی بودن بزنیم

تعریف من هم منحصر به خودمه و فکر میکنم در نوشته های پیشینم به اندازه کافی تعریف روشنی از عشق داده باشم

ترجیح من بر آشنایی با نظرات مختلفه نه قضاوت ارزشی و معیار بندی کردن درست و غلط اونهم در دنیای نسبی امروز ... مگر اینکه ترجیح بدیم در عالم حقایق دست نخوردنی و نقد نشدنی زندگی کنیم که من نمی پسندم

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:50 ب.ظ http://degarandishansabz.blogsky.com/

در پاسخ به شما دوست عزیز :
1 – شما درست میگید من که درباره موضوعات بزرگ هر کدام خودشون یه زمینه تحقیقاتی و علم هستند باید اطلاعات زیادی داشته باشم که من بیشتر اونها را در حد علاقه فردی و زمینه های مورد علاقه مطالعه می کنم نه علمی واکادمیک .( البته بعه غیر از رشته ام )
2 – درباره اینکه می گید کاری به تاریخ ندارین . و از لحاظ جامعه شناسی ملل نظرتون را ابراز می کنید که نمی شه . شما وقتی حرف از یک وقایع تاریخی می زنید و آن را از نقد می کنید باید حداقل از دو علم تاریخ وجامعه شناسی استفاده کنید و در اینجا که شما مثال آوردید ( محمود غزنوی ) اول با مطالعه تاریخ در باره اون خوندید و بعد آن را با جامعه شناسی تلفیق ونظر رو ابراز کردید .
3 – می گید نظر تون رو به تاریخ بدون تعصب بیان می کنید : و بعد اسم از افراد منفور می بردید و بعد می گید کاری هم به وقایع تاریخی ندارید و بعد منابع ( که مهمترین چیز ) در مطاله تاریخ است رو بیان می کنید این که میشه شما چطور می دونید این منابع و بدون تعصب هستند یا نه
مثال : شاه های قدیم رو ولش همین دو شاه آخر که دیکتاتو و مستبد بودندو الان تو بازار به اندازه موی سر آدم منابع بر کارهای فسادشون هست ( من منکر هیچ کدوم نمی شم ) ولی نکته اینه هیچ کتابی نیست بگه اون دو مستبد و دیکتاتور چه کار هایی خوب کردند . وباید دانست که بدون انجام کار چه کوچک چه بزرگ هم که نمی شه مملکت رو اداره کرد . ولی هیچ کتب تاریخی نیست . چون نمی خوان باشه به همین سادگی این جدیدا در باره شاهان قدیم و هویت وفرهنگ ایرانی و... ایرانی مون هم جدیدا باب شده
و در اینجا هرکس قلم دستشه اون پیروزه دوست عزیز .....

4 – اینکه درباره وقایعه ای که نوشتم ( مثلا حقوق بشری ) اون رو در کوروش که نمونه کامل اون در زمان خودش بود آوردم . تاریخ رو به شکل یه وسعت نگاه می کنم نه یک نفر ( و کوروش هم یه مثال از حقوق بشر بود نه چیز دیگر ) . ا صلا به فرد نمی نگرم مثال قرآن کتاب بی نظیر اگه اون رو از لحاظ های علمی و شاخه های علم ... به قرآن نگاه کنیم تناقص پیدا میشه . این که قرآن کتاب کاملی است . اگه تو بخوای به فردی بنگری کامل ترین فرد هم باشه عیبش رو می تونی پیدا کنی .
5 – به هر صورت که باشه من از اینکه با شما اشنا شدم خوشحالم و دوست دارم به مطالبم البته اگه دوست داشتید البته من چون سینمایی و ... می گذارم که قابل نظر دادن نیستد ولی بقیه نظرتون رو بدید منم شما رو لینک کردم و از این به بعد سعی میکنم
مطالبتون رو نفد حرفه ای نه بلکه ساده در حد نظر شخصی بدم
به امید دیدار
پایدار باشید
" آریایی "

ممنونم از نظرتون که اشتباهات منو به یادم آوردید

هرچند منظور من از شخصیت منفور کاملا نسبیه (حداقل نسبت به سایر بزرگان زمان محمود غزنوی) وگرنه من هم با نگاه های مطلق کنار نمیام و هیچ کس رو خوب یا بد کامل نمیدونم

هدف من از بازگو کردن ارتباط جامعه شناسی و تاریخ بیشتر به این علته که شخصا بسیاری از عوامل رو از جانب مردم میدونم و از اونجایی که در بسیاری از دوره های تاریخی مدیریت سیاسی برای کشور ایران قایل نیستم مردم این کشور رو جالب برای بررسی میدونم .... شدیدا تاکید دارم دیکتاتور شدن شاه های ایران زیر سر مردم ایرانه و گرنه قانون گرایی همین محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۱ سازمان ملل دیدنی بود ولی ایرانی ها تا سال ۱۳۳۲ یک دیکتاتور کامل ازش ساخته بودند

نقطه حیاتی ایرانی ها در کلیه اعصار خانواده بوده و تمرکز من بیشتر در نقد این عنصره ... مردم ایران در تغییر جریانها شاهکارند و من بدنبال یافتن همین حرکتهای پنهانی و ظریف ام چرا که من دارم با ملت ایران و افکار قومی-قبیله ای زندگی میکنم نه با قدرتهای سیاسی

بازهم ممنون از حضور گرمتون

ali mashi چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:52 ب.ظ http://alimashi.blogfa.com

خیلی حال کردم به منم یه سر بزن

بابالنگ دراز چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:08 ق.ظ http://khateratebarani.blogsky.com

بالاخره در اولین جمله از این پستتون نشانه هایی از خوشبینی رو تو وجود شما دیدم و بسیار خوشحال شدم
البته باید بگم که حسودی و خودخواهی از خصوصیات هر انسانی میتونه باشه نه فقط ماها
و ثانیا محبت کردن و دوست داشتن از خصوصیات نیک ادمی هست که باید ازش به نیکی یاد بشه
همین و بس

نگاه من منفی نیست . من با جو گیر شدن افراد و تصمیمات هیجانی و سطحی انسانها مخالفم .

علیرضا دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ق.ظ http://7hezrtu.blogfa.com

اولین باره که به همچین دیدگاهی بر می خورم ..........ببینیم دوست داشتن معشوق در توانمون هست یا نه .......

یکم دل کندن از به قول تو جو گیر شدن و........ در عشق سخت به نظر میاد....تلفیق دیدگاه تو و عشق در نگاه اول هم بد به نظر نمی رسه

عاشق بشیم بعد ببینیم ظرفیتهای لازم برای داشتن همچین معشوقی رو داریم یا نه ؟



اگر تعبیر از عشق حرکت و رشد باشه صحبت من خیلی هم عجیب به نظر نمیاد .

نکته اینجاست که اغلب عشق رو کالایی ارزشمند در جعبه جواهرات و گنچ قایم کردنی زیر زمین شناختیم .... خیلی طبیعیه وقتی به خودمون میایم ببینیم بجای قایم کردن داریم دفنش میکنیم

جو گیر شدن هم برای احساسات بد نیست به شرطی که لذتش جاودانی باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد