همه افتخار مادرانمان در این بود که خود را از لذتهای زندگی محروم ساختند
همه افتخار پدرانمان در این بود که مرگ و جمود را بجای زندگی برگزیدند
و امروز من و تو میراث دار غم مادران و حسرت پدرانیم
... ... ...
چه بهای گزافی دارد شادی و لذت در این ماتم سرای مرده پرور
چه معجزه شگرفی است زندگی در این گورستان تاریک و دور افتاده
... ... ...
برخیز و تاریخ را به آتش نگاهت شعله ور ساز
که چون آذرخش می درد و چون الماس می درخشد
... گرنه بار دیگر محکوم به تکرار خطاهای ایشان خواهی شد
سلام پادرا جان
وبلاگ خیلی قشنگی داری...
من عاشق این رنگم !
شاید تو جزئیات به حساب خودمون داریم از تاریخ درس میگیریم و اشتباهات اونا رو تکرار نمی کنیم اما...
ما داریم پس رفت می کنیم !
هفته خوبی داشته باشی...
خواهش میکنم . ممنون از لطفتون
و در ضمن باهاتون مخالفم :)
شاد باشین
ما آمدیم اما کجاست سهراب؟!
بزودی پیداش میکنی !
جمله آخرت من را یاد جمله ای انداخت که نمیدانم کجا شنیده ام ولی خیلی درست است و آن اینست که:
ملتی که از تاریخ درس نمیگیرد مجبور به تکرار آن است.
اون جمله مال کنفسیوسه !
من فکر میکنم یک مشکلی در قراردادن این عکسها در وبلاقت داری که من نمیتوانم آنها را ببینم.
آره فقط خودم میتونم ببینمشون !!
آی گفتی!
فکر کنم دفعه قبل هم بهت گفتم که خوب می نویسی.می خواستم لینکت کنم ولی دیدم خیلی دیر به دیر آپ می کنی.بیشتر بنویس پسر!دوست داریم!!
آره من اینجا یه ذره دیر به دیر آپ میشم اگه تو یاهو ۳۶۰ بیای بیشتر ازم خبر دار میشی
به هر حال منم دوست دارم و کارت درسته