ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

ترس و نادانی در ایران

ترس درونی ایرانی ها که با خدا شروع میشه و با خانواده و مدرسه و دانشگاه و جامعه ادامه پیدا میکنه بسیار قویتر از شادی و زیبایی و خوشبختی ایه که سایر مردم جهان دارند بدون مسابقه و جنگ و حسادت بهش میرسند . ترس از مرگ . ترس از باختن . ترس از حرف دیگران . ترس از سینمای مستند . ترس از ضمیر ناخودآگاه خود !! ریشه این ترس کجاست ؟ چرا ایرانی قرنهاست مثل یک بچه از بزرگترش میترسه و فقط وقتی که خودش داد میکشه و فحش میده و تخریب میکنه میتونه به ترسش غلبه کنه و رو حرف بزرگتر حرف بزنه ؟ چرا هنوز با مسخره کردن دیگران و بی تفاوت نشون دادن خودمون به کارهای خوب و بزرگ انسانی دیگران سعی در ادامه لجبازی بچگانه مون داریم ؟ چرا انقدر کودکانه ترجیح میدیم بزرگ به نظر بیایم تا واقعا بزرگ باشیم و مسئولیت بپذیریم ؟ بزرگ شدن چطور اتفاق می افته که مردم این سرزمین بعد از هزاره ها هنوز یاد نگرفته اند ؟ اروپا چطوری فکر کرد که امروز بدون نیاز به بزرگ کردن گذشته اش احساس رشد یافتگی میکنه و از چیزی هم نمیترسه ؟

 

کسب دانش خود انگیخته و غیر سفارشی باعث میشه مردابی بنام وطن رو به گلستانی بنام وطن تبدیل کنیم . دانشی که برای کسب در آمد نباشه . دانشی که برای کسب احترام اجتماعی و پر کردن حقارت های بچگی نباشه . دانشی که برای بالا بردن پرچم فوق لیسانس و دکترا و فوق تخصص ها نباشه . دانشی که برای کشف باشه . برای روشن شدن حقیقت . برای نقد . برای شناخت عمیق و معمولا دردناک از پذیرفتن اشتباهات صدبار تکرار شده خودمون. این دانشه که ترس رو از بین میبره و مسئولیت میاره نه اون چیزی که در کلاسهای آموزشی و دانشگاه و مدرسه و خانواده ارائه میشه و همه اش بر پایه امتیاز و نمره است . و این دانشه که از آگاهی و نیاز برخاسته نه از سر روکم کنی و رقابت . و فقط در این صورته که میشه مخالفت رو تبدیل به یک نعمت کرد و در کنار مخالفان فکری دوستانه و با حسن نیت زندگی کرد نه اینکه با کینه توزی و دشمنی به هر حرف متفاوتی خیره بشیم و تا براندازی کامل نظرات مختلف کار دیگه ای نکنیم . و با همین دانشه که میشه تولید وتلفیق و نوآوری رو در همه زمینه ها ایجاد کرد.    

 

و اما نگاه ما زمانی تغییر میکنه که اندیشه مون بزرگ تر بشه و اطلاعات ورودی ذهنمون متنوع بشه نه اینکه یه حرف رو در جملات مختلف و روش های گوناگون بشنویم و بخونیم و ما از این اتفاق مهم غافلیم . شاهد مثال هم کتاب هایی که از ابتدای تاریخ ایران با عنوان اندرزنامه و نصیحت نامه تا همین امروز بصورت چگونه پولدار شوید و رمزهای موفقیت و لطفا آدم خوبی شوید منتشر شده و هیچکدام بجز نصیحت و انتقال اطلاعات قدیمی نه قدمی در راه نقد بر داشته اند و نه موجب بحث و گفتگو و تفکر شده اند .

 

نظرات 6 + ارسال نظر
آترا شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ب.ظ http://kaghaz-pareha.blogfa.com

سلام دوست من
کاغذ پاره ها با تکه کاغذی به روز شد!!!
منتظرت هستم!!![گل]

یارا شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ http://taranesara-yararad.persianblog.ir/

سلام پادرای عزیز کاملا موافقم با این پستت و بسیار جالب و واقعی بود با قلم خوبی هم نوشته بودی فکر می کنم به خاطر همین ترسه که لذت ها از بین رفته و مردم احساس شادی نمی کنن و رجوع می کنن به همین کتاب های کاذب تا خودشونو ارضا کنن و احساسای پنهانشونو برگردونن که البته اینم فایدست...

مرسی یارا جان
واقعا اگه بتونیم ترس رو کنار بزنیم جای بسیاری از امید ها در قلبمون باز میشه

سینا یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ق.ظ http://degarandishansabz.blogsky.com/

با درود بر شما ایرانی

موجه یا غیر موجه ، صادق یا کاذب

1 . با قسمت اول آن ترس هایی که نام بردیید در تمام اقوام و فرهنگ ها و ... به نوعی وجود داردبه غیر از قسمت آخر که ترس از شادی ..... که ما در قدیم تر شاید مردمی شادتر بودیم در چند سده اخیر تبدیل به مردمانی غمگین شدیم شاید به خاطر دین واعتقادات و .... و این غمگینی افراطی ما را به نوعی افسردگی پیش برده .
این غمگینی یا وارداتی یا در خودمان بوده و حالا بروز کرده ... باید گفت انسان به سمت هر چیز برود به آن را به دست می آورد اگر ما به سمت بدبختی برویم بدبخت می شویم و اگر به سمت غم واندوه برویم آن نیز روزی به آن خواهیم رسید . اما هنوز ملت مرده کامل نشدهایم ولی از تاثیر مردم اندهگین بر مردم دیگر نباید غافل شد

2 . آیا ما بزرگ هستیم ؟ یا می خواهیم بزرگ به نظر برسیم : بی شک که ما بزرگ هستیم و هم می خواهیم بزرگ به نظر برسیم قسمت دوم را همه ملت های جهان می خواهند به دست آورند ( یعنی بزرگ به نظر رسیدن ) شکی در آن نیست اما قسمت اول را همه ندارند ( شکی در این هم نیست ) .و به این نیز می بالیم . ولی این که اینک بزرگ به نظر می رسیم یا نه جای بحث است . ... ما در دوره های از تاریخ هردو را باهم داشتیم اما الان دومی را کمتر داریم و اون را باید در ( به نظر من ) در 200 سال اخیر ببینیم .
البته یک روند بلند تر است و باید در یک تاریخ 500 ساله بررسی کرد ( شاید باید باز هم بیشتر ، و یا شاید باید به شخصیت خود هم بنگریم ) ولی دوران شکوفایی افت ما را باید در 200 سال گذشته دید .. تا حالا هم نتوانسته ایم .... باز گردیم . ..... تا حال که نه

3 . البته من زیاد خوب نمی دونم ولی مقایسه تاریخ اروپا و ایران زیاد نمی تونه به هم بخوره به طوری که اروپا مثلا بعد از رنسانس تغییرات بسیاری کرد ولی مردم در ایران بعد از چندین حادثه تاریخی بزرگ در ایران باز هیچ کدام تبدیل به نقطه عطفی برای ما نشد تا از آن به بعد شروع کنیم .. مثلا بعد از آمدن اسلام به ایران یه چیز های خوبی آمد ولی از آن طرف سیل خرافات وغیره .... هم آمد تا این آ ن را تحت شعاع قرار دهد و نتونه چیزی بشه .... ( البته این جمله مثال و نظر شخصی است ) ... ما می توانسیم استفاده کنیم ولی نکردیم .
البته در اروپا بعد از مدتی پی بردن که برای اینکه دین مسحیت حفظ شود بهتر است دین را از سیاست جدا کنند و کردن ولی در ایران نگاه به دین با گذشت زمان تا حالا من که می گم به شدت سنتی تر شد.

4 . در آخر با اینکه اندیشه مون باید بزرگتر بشه موافقم . با همه چیز که با جهان بیرون و فرهنگ های دیگر باید دید و استفاده کرد موافقم .... ولی همیشه یک اما وجو داره و ناشی از ترس نیست .... بلکه بخاطر این است چون ما در حال حاضر بزرگ به نظر نمی رسیم یک نوع دلهره که در این از بین رفتن فرهنگ و تاریخ گذشتمون بشه .

آریایی

۱. همونطور که نفرت و دعوا و کینه مسریه شادی و لبخند هم مسریه . نمیدونم چرا سعی در سرایت این عوامل به زندگیمون نمیکنیم !!

۲. به نظرم ما بزرگ نیستیم ولی بوده ایم و میتونیم باز هم بزرگ بشیم و تنها راهش تلاش زیاده اونهم نه بصورت فردی بلکه بصورت گروهی که خودتون میدونید کار گروهی در ایران چه وضعی داره !

۳. بیسوادی در ایران خیلی فراگیر تیر از اروپاست برای همین قرنها باهاشون اختلاف فاز داریم . نهضت سواد آموزی در ایران تازه تونسته بگه همه میتونند بخونند ! و حواسمون به سنت بسیار شریف سانسور هم باید باشه که ادبیات فارسی رو ۲۰۰۰ ساله که به غنی ترین ادبیات دنیا کرده و باید از نهضت سواد آموزی پرسید این مردم باسواد چی بخونند ؟ اولین سانسور تاریخی با قوم آریایی و بسیار بسیار پاک ساسانی رخ داد که همه تاریخ پهلوانی اشکانیان رو پاک کردند و امروز نمیدونیم ۵۰۰ سال در اوج عظمت ایران دقیقا چه اتفاقاتی رخ داده

۴. ترس از ترس هم چیز بدیه ولی شناخت از هرجا شروع بشه مفیده

آترا یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:36 ب.ظ http://kaghaz-pareha.blogfa.com

ممنون که سر زدی!!!
تدوینش کردم اگر خواستی باز بیا و این بار نظرتو بهم بگو!!!
می دونم که زیاد ادبی نیست نوشتم فقط حرف دلمه!!!
مرسی

هستی دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:48 ب.ظ http://ghamangiz.blogsky.com

سلام پادرا جان
خوبی
دلم برات تنگ شده بود اومدم احوالی ازت بپرسم
امیدوارم همیشه خوش باشی
فعلا

هستی

قربون دوست خوبم .... همیشه لطف داری

alireza پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:47 ب.ظ

این پستو دوسش دارم.....بیشتر از10 بار خوندمش :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد